آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

خاطرات فردا

دوشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۱۳ ق.ظ
از یک طرف ِپنجره ،‌ نور مستقیم می تابد به نگاهم  ،‌ و از آن سوترک باد سرد و بوی باران می خورد به صورتم . از صبح دارم به تناقض فکر می کنم . زندگی ‌ست دیگر ؛‌ گاهی وقت‌ها به جاهایی از قصّه می رسی که دیگر هیچ جوره نمی شود جورش کرد ! این روزهای زندگی‌ام پُر است از خوب و کمی بد  .  پُر است از عشق و کمی نفرت .  پُر از اتفاق‌های عجیب و حس‌های عجیب تر . تناقض و تضاد و تعجّب و تقاص . می دانم ... نباید اینجا بنویسم‌شان ، باید توی همان دفتر طوسی نوشته شوند ! باید بمانند همان‌جا . همان پشت . تا فعلن دیگر نبینم‌شان ،‌ نخوانم‌شان ؛‌ و سال‌ها بعد ... خواندن‌شان ؛‌ متحیرم کند ،‌سرمستم کند ،‌ بی تاب ِ‌روزهای تب‌دارم کند !
۹۲/۰۸/۱۳
آبان دخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی