آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

بدوم تا ته دشت !

دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۸:۴۵ ق.ظ
همیشه راهم را دور می کنم که از او خرید کنم ! دختر ِ زیبای ِدوست داشتنی‌ای است ، با دو چمن‌زار به جای چشمان ! پیشنهاد‌‌های خوبی می‌دهد : این رنگ کرم پودر با آن رنگ رژ گونه بهتر است ، لب‌هایت سُرخ‌نارنجی باشند ، زیباتر می‌شوی ، شیرینی آن یکی عطر ، روزهای ابری‌ات را شفاف و تلخی این یکی مرموزت می‌کند ! این‌بار ... خرید کرده بودم و داشتم خداحافظی می کردم که مدادی پیشنهاد داد و من ِ سرخوش از بوی ِ بهار و هوای نوروز خریدمش ! حالا ... هر بار مداد از روی صورتم می گذرد تا به چشمم برسد ، بوی جنگل‌زار در مشامم می‌پیچد ، بوی زندگی . تو گویی درختان ِ سبز ِ غزل‌خوانی که به گنجشک ها پناه می‌دهند و به پروانه های مست لبخند می‌زنند . چشم‌هایم را می بندم و مداد را نفس ِ عمیق می‌کشم : در جنگل‌زاری بی‌انتها ، می‌دوم و موها و دامنم به دنبالم می‌رقصند ! حتا تصورش هم هزار پرنده‌ی مهاجر را در دلـم هِــی می کند !
۹۲/۱۲/۱۲
آبان دخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی