آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۶ ثبت شده است

امروز تولد من است. 
به سن پیامبری رسیدم، بی که کتاب مقدسی داشته باشم یا رسالتی به من وحی شده باشد یا حجت حواریونم باشم!

همیشه تصورم از چهل سالگی‌ام، زنی تکیه زده بر صندلی راک بود در حالی که آرامش بودا طوری در نگاهش و لبخندی بر لبش است، مبارزه‌هایش را کرده، دورنمای زندگی اش را می‌داند، دنیا بر الگوریتم های تدوین شده‌اش می‌چرخد، دودل و مضطرب نیست و می‌داند از زندگی چه می‌خواهد.


امروز اما ... هنوز دارم مبارزه می‌کنم، هنوز دارم از نو خراب می‌کنم و می‌سازم، هنوز خود را نوجوانی می‌دانم در کالبد بزرگسالی‌ام که شیطنت می‌کند، می‌ترسد، می‌دود،

گاهی جا می‌زند، عاشق می‌شود، زمین می‌خورد، از شوق به گریه می‌افتد، از هراس تبدار می‌شود، اهدافش را دوباره و دوباره برنامه‌ریزی می‌کند و هنوز نمی داند از دنیا چه می‌خواهد!


تا دیروز که سی و نه سال و سیصد و شصت و چهار روزه بودم، دهگان جدید سنم را دوست نداشتم و چپ چپ نگاهش می‌کردم!
اما از صبح این عدد زوج خوش قامت، چه آرامشی در دلم انداخته! 

باشد که رستگار شویم :-)



۰ نظر ۰۲ آبان ۹۶ ، ۱۰:۵۶
آبان دخت