درد مزمن
دوشنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۷، ۰۳:۰۳ ب.ظ
تا نشست کنارم ناگهان از درد جابجا و نیمخیز شد، گفت دیسک کمر دارد؛
دیسک کمر ِمزمن .
همه ی ذهنم پر شد از کلمه ی مزمن! دردِمزمن!
فکر کردم، همه ی آنهایی که درد مزمن را تجربه کرده اند، لابد می دانند که درد مزمن، دیگر درد نیست، یک تکه از خود ِ آدم است!
مثل دستانت، وقتی داری ایستاده با کسی حرف می زنی و نمی دانی کجا نگهشان داری؛ توی جیبت؟ تکیه به کمرت؟ یا آویزان؟
مثلِ چربی کمر زنی که در لباس شب تنگ، توی ذوق می زند!
مثلِ زخمی در گردن که با موهایت می پوشانیاش!
مثلِ اتاق خواب ِآشفته که درش را رو به هال می بندی!
دردی مزمن ... که تا هستی، هست.
پ.ن: سه ماه گذشت. سه ماه؟ انگار سی ماه گذشته.
۹۷/۱۱/۱۵