آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

دیشب در خواب فریاد می زد و مادر را می‌خواند ، یک‌بار نه ... بارها . مَدهای مامان گفتن‌اش جزر می‌شد و دلِ من موج موج برمی‌آشفت . تب‌دار و عرق‌کرده و مضطرب در آغوشم بود و باز فریادَم می ‌زد : مامان ، مامان ... بیدارش کردم ، در گردنم آویخت که : درسیاهی ها گم شده بودم !  تو نبودی ...  تاصبح ،‌ مماس با سینه‌ام ، نفس‌ می‌کشید و  تاصبح ،‌ من فکر می‌کردم ، پس چه زمانی مرا از کابوس بیدار می کنند !؟
۰ نظر ۱۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۰۷
آبان دخت