[عنوان ندارد]
چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۸۷، ۰۴:۴۱ ق.ظ
میام پیشت ... شاید فردا...
اونجا با تو و بوی گلاب و سبزی سبزه، تازه میشم.
اگه عمری بود و فرصتی، چند کلمه ای با تو و خدای تو حرف دارم ...
میام پیشت ، اما اینبار تو دلم آشوبه، تو چشام آشوبه، تو صدام آشوبه ...
حکایت تکراری است و تکرار ملال آور است ولی ...
دلم بی اندازه تنگ است.همین.
۸۷/۱۲/۲۱