[عنوان ندارد]
سه شنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۸۸، ۰۶:۴۴ ق.ظ
می دانم .خوب می دانم...
اگر این روزها ذهن شریفم را درگیر افکار بی ثمر و بیهوده کرده ام
فقط برای رهایی از اندیشه مقتدر مطلقی است که در ذهنم بی وقفه پرسه می زند؛
کودک گریز پایی را می ماند که در ذهنت می جهد ،می چرخد ، می شکند،می پاشد و در آخر خسته و آرام در گوشه ای به خواب می رود و تنها آن هنگام است که می توانی بالای سرش بنشینی، موهایش را نوازش کنی و مست معصومیتش شوی و از خاطر ببری که صبر از کف داده بودی... .
این روزها ،سخت فکرم درگیر خودم است.مدت ها بود فراموشش کرده بودم و در آینه دیگران دیده بودمش .
"من" کجای این زندگی ، این دنیا ایستاده ام... .
۸۸/۰۱/۱۱