آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

از نامه های فروغ به ابراهیم گلستان

چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۸۸، ۱۲:۰۶ ب.ظ
خوشحالم که موهایم سفید شده و پیشانیم خط افتاده و میان ابروهایم دو تا چین بزرگ در پوستم نشسته است. خوشحالم که دیگر خیال‌باف و رویائی نیستم. دیگر نزدیک است که سی و دو سالم بشود. هر چند که سی و دو ساله شدن یعنی سی و دو سال از سهم زندگی را پشت سر‌گذاشتن و به پایان رساندن. اما در عوض خودم را پیدا کردم...ذهنم مغشوش و دلم گرفته است و از تماشاچی بودن دیگر خسته شده‌ام. به محض این کهخانه برمی‌گردم و با خودم تنها می‌شوم یک مرتبه حس می‌کنم که تمام روزم به سرگردانی وگم شدگی در میان انبوهی از چیزهائی که از من نیست و باقی نمی‌ماند گذشته است...تا به خودِ آزاد و راحت و جدا از همه‌ی خودهای اسیر کننده‌ی دیگران نرسی به هیچ چیز نخواهیرسید. تا خودت را دربست وتمام و کمال در اختیار آن نیروئی که زندگیش را از مرگ و نابودی انسان می‌گیرد نگذاری موفق نخواهی شد که زندگی خودت را خلق کنی...
۸۸/۱۰/۰۲
آبان دخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی