آهای ! لحاف پارهی خود را به بام ما متکان !
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۸۹، ۱۰:۰۹ ق.ظ
همین است ...
همیشه خراشی است روی صورت احساس ،
داری از بارش این حریر سپید بر شهر دود زده ات لذت می بری و زمستان را با جان و تن می بلعی
که
یاد ِ کودکان ِ بدون کفش و تن پوش می افتی
و به یک باره جوششی گرم ، گونه هایت را قندیل زده می کند ... .
۸۹/۱۰/۲۰