در آن هیاهو و سر و صدا و رفت و آمد ِ نذری پزان ِ خانه ی مادربزرگ ؛
داشتم فکر می کردم ،
چیزی جایی اشتباه شده یحتمل ،
گوشه ای از ما دریغ شده ، بی که بفهمیم ،
قطعه ای ، جایی کارش را درست انجام نداده ،
تو گویی تاوان ِ چیزی حتا ،
یا شاید از کم ِ بضاعت ِ روزگار ؛
تا همیشه اطمینان بدهد :
در مرکز ِ توجه کسی هستی ؛
مرکز ِ دنیایش !
۰ نظر
۲۳ آبان ۹۲ ، ۱۵:۳۷