آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

[عنوان ندارد]

چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۸، ۰۶:۰۸ ق.ظ
"تو کهف منی! تو مامن منی! وقتی که راه های و مذهبها با همه فراخی شان مرابه عجز میکشانند و زمین با همه وسعتش به من تنگی می کند و اگر نبود محبت تو بی شک نابودی تنها پیشروی من می شد ای زنده! ای معنای حیات!زمانی که هیچ زنده ای در وجود نبوده است ای آنکه در بیماری خواندمش و شفایم داد در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند در فقر خواستمش و غنایم بخشید من آنم که بدی کردم...من آنم که گناه کردم من آنم که به بدی همت گماشتم من آنم که غفلت کردم ,و...اکنون بازگشته ام پس تو درگذر ای خدای من! معبود من !اینک من پیش روی توام و درمیان دستان تو بال گسترده و پر شکسته و خوار و دلتنگ و حقیر خدایم!خواندمت پاسخم گفتی از تو خواستم عطایم کردی به سوی تو آمدم آغوش گشودی به تو تکیه کردم , نجاتم دادی به تو پناه آوردم ,کفایتم کردی ای پشت و پناهم!از آستان مهرت نومیدم مساز از درگاه خویشت مرا مران چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیافتم در حالی که تو مهربان و صمیمی و جویای حال منی"     فرازهایی  از دعای عرفه - ترجمه:دکتر شریعتی
۸۸/۰۲/۱۶
آبان دخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی