آبان نوشت

نظرات را منتشر نمی کنم :)

بایگانی
آخرین مطالب

پنجره

يكشنبه, ۳ خرداد ۱۳۸۸، ۰۴:۴۸ ق.ظ
۲- کنار پنجره آشنای اتاقم می نشینم و  خاطراتی گنگ و نه چندان دور  به یادم می آید؛  دخترک بیست و دو - سه ساله ای با صورت بر افروخته ، تن تبدار ،شکم سنگین و دل بی تاب که ساعت ها بعد از شب ؛پشت همین پنجره راه می رفت . گاه به در حیاط خیره می شد ؛گاه ذکر می گفت و گاه برای کودک ندیده اش آواز می خواند تا شاید هراسش را پشت صدای لرزانش پنهان کند... .   بابت پنجره ام خدا را شکر می کنم... .
۸۸/۰۳/۰۳
آبان دخت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی